جمعه 89 فروردین 13 , ساعت 1:3 صبح
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
در حسرت فردای تو تقویممو پر می کنم
هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم
هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست
اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده
نوشته شده توسط بانوی مهتاب | نظرات دیگران [ نظر]